فکر و ذکر

فکر و ذکر دو بال سیر در آسمان معرفت است

فکر و ذکر

فکر و ذکر دو بال سیر در آسمان معرفت است

مامان های حبیب ها تنها هستند

جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۲۲ ب.ظ

صبح امروز برای آوردن خواهرزاده راهی منزل خواهر شذم. بعد از رد کردن چند خیابان وارد کوچه "خیاط بصره" شدم. به محض ورود به کوچه پیرزنی را دیدم با موهای حنا گذاشته و چشمان سرمه کشیده و کیسه ای پارچه ای و دست دور، که دقیقا از وسط کوچه به آرامی عبور میکرد، صبر میکنم که خودش برود کنار اما راننده پشت سرم صبر نمیکند و با بوقی ممتد پیر زن را متوجه میکند. پیر زن برمیگردد و با بالا و پایین کردن عصایش درخواست میکند که سوارش کنم. میزنم کنار، پیر زن ذوق میکند و با چشم بر هم زدنی میپرد داخل ماشین و خودش را "مامان حبیب" معرفی میکند. 

در محله قدیمی ترمان همه مادرم را به "مامان علی" میشناختند. حتی آن موقع که برادر از 20 سالگی هم عبور کرده بود، وقتی پسر بچه های 8-9 ساله توی کوچه بازی میکردند و توپشان داخل حیاط می افتاد، زنگ در را میزدند و میگفتند: "مامان علی؛ میشود در را باز کنید ما توپمان را برداریم ؟" امروز هم وقتی پیر زن مرتب میگفت من مامان حبیبم و همه کوچه من را میشناسند ذهنم به همان محله قدیمی رفت. 

رسیدیم به مقصد مورد نظر پیرزن، که فقط چند قدم با مبدا فاصله داشت! پیر زن شماره پلاک خانه اش را میگوید و درخواست میکند که به او سر بزنم، من هم در جوابش میگویم ان شالله خدا حبیبت را برایت حفظ کند. با گفتن این جمله من، پیر زن متوجه میشود که من او را نشناخته ام پس دوباره خودش را معرفی میکند: " من مامان حبیبم، حبیب خیاط بصره، حبیبم اول جنگ شهید شد" و باز هم خواهش میکند که گاهی به او سر بزنم ...

نظرات  (۱)

واقعا هم تنها هستند!
دانشگاه ما قبل ها یک "کنگره شهدا"یی داشت اگر اسمش درست یادم مانده باشد، که در ارتباط با شهدا برنامه هایی می گذاشت.
یک سال عید برنامه شان این بود که هدیه هایی برای خانواده شهدای شریفی تهیه کرده بودند و از میان دانشجویان افرادی داوطلب شدند تا روزهای اول سال، این هدایا را برای خانواده ها ببرند.
قسمت من هم شد که به سه تا از این خانواده ها سر بزنم.
مادران شهدا واقعا تنها بودند.
به خصوص یکی از آنها فراموشی شدید گرفته بود، به حدی که حرف نمی توانست بزند، فقط عکس پسرش را نشان می داد و می گفت این مال منه :(
هنوز از یادآوری صبر، اندوه و شکوه شان متاثر می شم.
پاسخ:
شما که خودت مادری درک خیلی بهتری داری قطعا.

چه کار خوبی... مادران شهدا خیلی انتظار دارند که مورد دلجویی واقع بشن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی