فکر و ذکر

فکر و ذکر دو بال سیر در آسمان معرفت است

فکر و ذکر

فکر و ذکر دو بال سیر در آسمان معرفت است

تخرج الحی من المیت و تخرج المیت من الحی

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۴۲ ق.ظ

میگفت نمیدانم چرا فرزندانم مذهبی شدند. به شکایت میگفت که من اصلا آنها را مذهبی بار نیاوردم، هیچ وقت مسجد و هیئت نبردم، اصلا دلم نمی خواست بچه هایم این طور باشند. راه و روش بچه هایش برای زندگی را دوست نداشت و غصه میخورد که آنها بر خلاف تلاش او مذهبی شده اند. در میان محیط های مختلفی که بچه هایش مدتی در آنجا حضور داشتند به دنبال مقصر میگشت. گاهی از میان آدمهایی که فرزندانش با آنها در تعامل بودند به دنبال مقصر میگشت تا پیدا کند کسی یا چیزی را که بچه هایش را آنگونه کرده بود، آنگونه ای که روحشان از او فاصله گرفته بود. میگفت نه من مذهبی بودم نه پدرشان، نمیدانم چرا اینها اینطور شدند. 

دیگری از تمام تلاشش برای مذهبی شدن فرزندش میگفت. از مدرسه مذهبی، از کلاس قرآن، از دانشگاه مذهبی، از رفت و آمد با خانواده های مذهبی، از تربیت و زندگی بر اساس قواعد موجود در روایات و احادیث و حلیه المتقین ها و معراج السعاده ها!!! میگفت بی وضو شیرشان ندادم، هیچ موسیقی مبتذلی در خانه پخش نکردم، اما بچه ها مذهبی نشدند. ایستادند در مقابل من و در مقابل دین من، نخواستند شبیه من باشند، خواستند شبیه هر کسی باشند به جز من. آنقدر روزهای زندگی را به عقب رفت تا به ازدواجش رسید. گفت با آقا سید ازدواج کردم فقط به این خاطر که مومن بود و دلم خوش بود بچه هایم مثل او میشوند.

***

میگویند از علائم ظهور است که از پدران و مادرانی دیندار فرزندانی بی توجه یا کم توجه به دین و از پدران و مادرانی بی توجه یا کم توجه به دین فرزندانی دیندار پدید می آیند. شاید یکی از دلائلش این باشد که ارتباطات توسعه پیدا کرده و علارغم پدر و مادر و خانواده، الی ماشالله عوامل هست که میتواند رنگ روح آدم ها را تغییر دهد، عواملی که حتی قدرتمندتر از پدر و مادر و ژن هایشان عمل میکند. نمیدانم با این شرایط باز هم میشود به دخترها بگوییم حواست باشد که همسرت میشود پدر بچه هایت؟ میشود به پسرها گفت مراقبت معیارهایت باش که مادر برای بچه ات انتخاب میکنی؟ میشود به استناد به روایات بگوییم از چنین خانواده ای دختر بگیرید و از چنان خانواده ای پسر نگیرید؟ عقل افلاطونی ام میگوید: "بله همچنان میشود چنین گفت و میتوان با وصل آدم های خوب، نسل خوب ایجاد کرد، میتوان با وصل آدم های خوب فرزندانی خلق کرد که با حمد و قل هو الله شان زمین را محکم میکنند"، اما دلم همراهی نمیکند ...



پ.ن:در گذشته ای نه چندان دور هم خواسته های مادی و معنوی ام خیلی برایم واضح و مشخص بود و هم مسیر رسیدن به آن ثابت و لایتغیر بود، آنقدر که هرگز تصور نمیکردم مسیر متفاوت و چه بسا متناقضی باشد که به آن هدف منجر شود. حالا اما انگار همه آن "باید چنین"ها، "اگر چنین آنگاه چنان" ها از رنگ و لعاب افتاده است. دیگر برایم وقوع هیچ "چنانی" وابسته به تحقق هیچ "چنینی" نیست. انگار هر جا آدم به تکمیل همه شرایط لازم و کافی برای تحقق وقوعی "مطمئن میشود"! ، جنابشان! از پرده برون می آید و تمام قد در مقابلت می ایستد، کمی همه شرایط لازم و کافی را که "خودت" تنهایی محقق کردی نگاه میکند، دوباره از مقابل چشمانت دور میشود و میرود پشت پرده. وقتی تو برمیگردی و به شرایط لازم و کافی ات نگاه میکنی هیچ نمیبینی! انگار سرابی بیش نبود! دیگر جوری شده ام که همه حوادث برایم حکم معجزه را دارد، حتی سالم از این سوی خیابان به آن سو رفتن. نمیدانم این جورم، جور بدی است یا نه!

نظرات  (۱)

هانیه هانیه هانیه...
کار جنابشان همینه که بزنه زیر کاسه کوزه همه اراده ها و تصمبم ها و تدبیرها! که ای حقیر مصلحت اندیش کوته بین فکر کردی تو کاره ای هستی و دنیا بر مدار تصمیمهای تو میگرده؟ ما خودمون این بالا حواسمون به همه چیز هست، تو شرایط رو بررسی کن و کارتو بکن، ولی فکر نکن که به خواست تو کاری شده و میشه. ما اینجا نشستیم که اراده ها رو بشکنیم. فقط توکل و طلب خیر رو در برنامه روزانه ت بذار که اگه نذاری ...:)
تهش هم ما به همین توکل و استیصالت ه که جواب میدیم نه به تدبیرت! که داد... که داد بالاخره هانیه...دیر شد، ولی به موقع بود. اول باید آماده ت کنه برای چیزی که برات تدارک دیده. برای هر اتفاق و قضا و قدری زمانی وجود داره که نباید برای رسیدنش عجله کرد. صبر باید و توکل...
پاسخ:
جانا سخن از زبان ما میگویی...

البته نباید کلا زیر آب تدبیر و تعقل و اینا رو زد، بحث اینه که اتکا صرف به اینا نباید باشه. به هر حال از این عقل باید استفاده کرد وگرنه که بیهوده بوده خلقتش!!!
و اینکه یه معنای توکل اینه که آدم همه زندگی اش اعم از بدن و روح و زمان و مال و فرزند و خانواده و ... رو تحت عبودیت خدا در بیاره، بنابراین آداب ظاهری هم از اوجب واجباته برای توکل واقعی.
خدا عاقبت ما رو بخیر کنه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی