فکر و ذکر

فکر و ذکر دو بال سیر در آسمان معرفت است

فکر و ذکر

فکر و ذکر دو بال سیر در آسمان معرفت است

گوسفند پنداری اشرف مخلوقات

چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۳۹ ق.ظ

با دیگری ایستاده بودیم به گفتگو، در آن نقطه ای که باید راهمان جدا میشد، من میرفتم به سمت شرق و او به سمت غرب. کارمند مترو می آید و تذکر میدهد که اینجا نباید بایستید، تذکری همچون "هی کردن گوسفندان"، از قضا همجنس است. صحبتمان تمام نمیشود، خانم کارمند دوباره می آید؛ گویی به سراغ گوسفندان چموش و بدقلق آمده که باید به زور لگد از علفها جدایشان کند! میگوید: "مگر نگفتم اینجا نایستید؟". دیگری میگوید :"حرفمان تمام شود میرویم". تهدید میکند که پلیس را خبر میکند. از تهدیدش استقبال میکنم و میگویم:" منتظر پلیس میمانم تا از جرمم باخبر شوم". می رود آن طرف تر و به آقای کارمند میگوید: "بگو مامور بیاید، هالیشان نیست" جلو میروم و از همان آقای کارمند سراغ رئیس ایستگاه را میگیرم و میگویم این خانم بابت توهین به مسافر باید پاسخگو باشند... در حال مشاجره ایم، فرکانس صداها بالاست، مردم در حال جمع شدن ... مرتب میگویم:" شما حق بی احترامی ندارید، بگویید رئیس این ایستگاه بیاید..." مامور پلیس میرسد، من را به آرامش دعوت میکند. میگویم:" من از ایشان به عنوان یک شخصیت حقوقی و کارمند دولت بابت بی احترامی شکایت دارم..." در حال گفتگو هستیم که صدای زن کارمند بلند است که "یک مشت چادری..." پلیس و مرد دیگری که معتقد است شاهد توهین زن کارمند بوده و حاضر است در هر دادگاهی شهادت دهد هم صدایش را میشنوند، حالا با جدیت بیشتری از پلیس میخواهم که شکایت من را از این کارمند تنظیم کند. پلیس ما را در تنظیم شکایت محق میداند. جمعیت در حال زیاد شدن است و مامور پیلس ما را به اتاق مجاور هدایت میکند. من باید ماجرا را شرح دهم ... میگویم :"اول بایت عدم رعایت ادب در حرف زدن و دوم بابت بی احترامی به نوع پوشش ما بنده شکایت دارم و درخواست تنظیم شکایت ... نوبت زن کارمند مترو میشود که ماجرا را شرح دهد، قبول دارد که گفته است :"اینها هالیشان نیست" ولی قبول ندارد که این لحن بی ادبانه است! از سویی مرتب میگوید:" آره من از چادر خوشم نمیاد ،به خودم ربط داره!" با بغض و کینه شدیدی از چادری ها نام میبرد. هر چه پلیس برایش توضیح میداد که توهین جرم است و من میتوانم شکایت این خانم ها را تنظیم کنم، هیچ گوشش بدهکار نبود و منتظر بود زودتر بلند شویم و برویم... وقتی فهمید ماجرا جدی است و من بر تنظیم شکایت اصرار دارم کمی از موضع قدرت پایین آمد، رئیس ایستگاه هم که رسید، احساس خطر بیشتری کرد... 

خلاصه وقتی فهمیدم آنقدری که لازم بود بابت رفتارش هزینه داد و احتمالا این برخورد ما میتواند باعث شود که او از این پس با مردم بهتر حرف بزند و به ایشان توهین نکند، گفتم:" ایشان خواهر من است معلوم است که نمیتوانم ایشان را به کلانتری بکشانم..." صورت جلسه توسط مامور تنظیم میشود، اعلام رضایت و صلح میکنیم و میرویم...

معتقدم اگر همه آدم ها نسبت به رفتار راننده تاکسی، راننده اتوبوس، مامور مترو، کارمند بانک، کارمند دانشگاه، نانوا حتی! حساسیت نشان دهند و با هر گونه توهین و بی احترامی و گوسفند پنداری مقابله کنند شاید شاهد این حجم از زیر سوال رفتن کرامت انسانی در شهرمان نباشیم. مردم ما در کنار انواع مشکلات اقتصادی و معیشتی و خانوادگی و شغلی و ... باید حجم بالایی از رفتارهای بی اخلاقانه و بی مسئولانه را ( از سوی جماعتی که وظیفه خدمت به این مردم و احترام به این مردم را دارند ) تحمل کنند. چه بسا اگر از فشار این بی اخلاقی ها کم شود و در این شهر آدم احساس کند انسان است و مورد احترام دیگران، از فشار آن مشکلات هم کم شود.


پ.ن1.: رئیس مترو تعریف میکرد که چندی پیش مردی بابت اینکه از سوی مامور مترو گوسفند خطاب شده مثل ما درخواست شکایت داشت...


پ.ن2: کم بابت پوششمان از سوی مخالفان (از جنس مردم عادی) مورد توهین مواقع نمیشویم که به اعتقادم باید با لبخند از کنار آن گذشت. اما اگر همان رفتار از یک کارمند و کسی که شخصیت حقوقی دارد سر بزند دیگر نباید از کنار آن عادی گذشت.



وقتی ماجرا را برای برخی تعریف کردم چنین واکنش هایی را شاهد بودم و به همه آنها فکر کردم تا شاید بفهمم رفتارم چقدر به حق نزدیک و چقدر از حق دور بود:

نفر اول: میدونم که کار درستی کردی و میدونم که من نمیتونم چنین کاری کنم و از کنار توهین میگذشتم چون به نظرم اینجوری تنفر اون خانومه به مذهبی ها بیشتر شد. ولی نمیدونم من باید تلاش کنم که بتونم اینطوری از حقوقم دفاع کنم یا نه خوب نیست.

نفر دوم: مذهبی هام کم به غیر مذهبی ها توهین نمیکنن، حالا مگه چی شده بود که از طرف خواستی شکایت کنی؟

نفر سوم: کار خوبی کردی.

نفر چهارم: کار خوبی کردی برای خودش هم خوب بود. این آدم بعدا ارتقا شغلی پیدا میکنه و با همین روند میره جلو.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی