فکر و ذکر

فکر و ذکر دو بال سیر در آسمان معرفت است

فکر و ذکر

فکر و ذکر دو بال سیر در آسمان معرفت است

پست ثابت متغیّر

سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۴۹ ق.ظ

می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال غنچه های نیمه باز ....
  • فکر و ذکر

نظرات  (۳۰)

آفرین.
دیدی گفتم کم بگو از عشق؟! بالاخره به حرف من رسیدی.

این پست ثابت متغیر رو دوست دارم. خوب کردی با خودت آوردیش:)
پاسخ:
ببین در اشعار گزینش شده من هر بار عشق در یک معناست!
قابل نداره
مراقب سخنت باش و کم بگو از عشق

شنیده ام که مجازات عشق سنگین است


پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من ؟
تا شرح دهم از همه خلق، چرا تو
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضت کش به بادامی بسازد
بعد از تو هیچوقت جوانی نمیکنم
دیگر بهار خانه تکانی نمیکنم
گاه گاهی کمی جنون دارم

من جنونی مدام میخواهم !
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم

از که مینالی و فریاد چرا میداری
خیانت، غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست ...
دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید

ور نه از جانب ما دل نگرانی دانست
Afetr years of Socialist Govt our producers are getting as rare as your bargnacdek's worm.Mind you, the Last 15 years of Govt has pretty much been treat the producers like worms, keep them in the darm feed them shit/scraps, and walk all over them at any opportunity
  • فکر و ذکر

  • من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
    سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو
    دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
    گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم
    گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
    گاه می اندیشم
    خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
    آن زمان که خبر مرگ مرا ، از کسی میشنوی
    روی تو را ، کاشکی می دیدم
    شانه بالا زدنت را بی قید
    و تکان دادن دستت ، که مهم نیست زیاد
    و تکان دادن سر را ...
    که عجب... عاقبت مرد؟
    افسوس
    کاشکی می دیدم


    (حمید مصدق)
    گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
    گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
    تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شدست ...
    زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
    کاش قدری پیش از این، یا بعد از آن می زیستم
    می رسد یک روز فصل بوسه چینی در بهشت
    روی تختی با رقیبان می نشینی در بهشت
    و سکوت تو جواب همه مسئله هاست ...

    از دل همه را تکانده ام الا تو ...

    # خانه تکانی
    آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
    در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

    خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
    تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

    #آیفون_تصویری!

    بعد یک سال بهار آمده می بینی که
    باز تکرار به بار آمده می بینی که

    سبزی سجده ما را به لبی سرخ فروخت
    عقل با عشق کنار آمده می بینی که

    #بهار_دل
    ما داغدار بوسه وصلیم چون دو شمع

    ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت

    #جدایی
    قسم به وعده ی شیرین "من یمت یرنی"
    که ایستاده بمیرم به احترام علی (ع)

    به گنبد و به ضریح وبه حرمت نجفش
    علی امام من است و منم غلام علی (ع)

    #غلامعلی
    اه و رسم عشق بیرون از حساب ما و توست
    آنکه هشیار است و بیدار است، مست باده نیست

    سر نهادن بر در او، پا بسر بنهادن است
    هر که خود را هست داند، پا بسر بنهاده نیست

    #حضرت روح الله

    ای خانه ات آباد، خراباتت کو؟
    ای چشمه ی نور،انشعاباتت کو؟

    در شهر نشانه ای ز تبلیغ تو نیست!
    ای عشق ستاد انتخاباتت کو ؟

    #مهدی جهاندار
    بیا که گریه ی بی اختیار را مانی ...

    #باران بهار
    از ما سخنِ یار چه پرسید که یکدم
    بی یار نِه‌ایم و خبر از یار نداریم

    # یار در خانه و...
    حاجت مشاطه نیست روی دلارام را ...

    #خال
    # خط
    # زلف
    # رخ
    #عارض
    # قامت
    آنقدر در میزنم این خانه را
    تا ببینم روی صاحبخانه را

    #پر رویی
  • فکر و ذکر
  • جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن/ آنک آموخت مرا همچو شرر خندیدن

    گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم/ عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن

    بی جگر داد مرا شه دل چون خورشیدی/ تا نمایم همه را بی‌ز جگر خندیدن

    به صدف مانم خندم چو مرا درشکنند/ کار خامان بود از فتح و ظفر خندیدن

    #خنده نوزاد
    آنقدرها سکوت تو را گوش میدهم
    تا گوشم از شنیدن بسیار کر شود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی