فکر و ذکر

فکر و ذکر دو بال سیر در آسمان معرفت است

فکر و ذکر

فکر و ذکر دو بال سیر در آسمان معرفت است

بهترین روزهای زندگی ام را تجربه میکنم، روزهایی بی سابقه در یک عمر سی ساله. این اولین بار است که شبها میخوابم به این امید که زودتر صبح شود و بتوانم مطالعاتم را طبق برنامه انجام دهم. انگار بهشت گمشده ام را پیدا کرده ام. همیشه مشغول بوده ام، مشغول درس و دانشگاه و کار و تحویل پروژه و این کلاس و آن موسسه و ... اما این روزها دور همه را خط کشیدم یا بهتر است بگویم روزگار مجبورم کرد دور همه خط بکشم و من بر خلاف نارضایتی چند ماه پیشم از روزگار ، این روزها از او متشکرم. خلوتی عجیب برایم اتفاق افتاده است که امیدوارم و پیش بینی میکنم نتایج خوبی از ان بگیرم. یک خلوت اجباری بسیار لذتبخش... آنقدر خوب و لذت بخش که نگران شده ام. نگران از دست دادن این حال خوب. دنیاست دیگر، لذت هایش هم با رنج همراه است، رنج ترس فقدان. 

حس بی وزنی دارم، حس رها بودگی، حس بی قیدی. آنقدر موانست با این موجودات بهشتی حالم را خوب میکند که یادم میرود 5 ماه پیش چقدر از آدم های دنیای واقعی بیزار بودم، همه نفرت هایم با خواندن 40 حدیث امام از وجودم بخار میشود و میرود. حالا بیشتر دلم برای آن آدمها میسوزد، برایشان، برایمان، برای آدمیزاد. 

همه این موجودات بهشتی یک طرف، قرآن عزیز یک طرف دیگر، مواجهه این روزهایم با قرآن مواجهه ی دیگری است، سالها به تحقیق میخواندمش، به حفظ، به قرائت، به تجوید، به تفسیر... اما این روزها انگار خودش برایم میخواند، خودش معنی میکند، خودش تفسیر میکند، خودش قلبم را آرام میکند. الحمدلله رب العالمین



پ.ن: عنوان جمله خورخه لوئیس بورخس است!

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی